آتش تولید شده توسط یک
چوب بدون استفاده از
بنزین در حال سوختن است.
آتَش یا تَش[۱] یا هیر[۲] انرژی گرمایی و نور است که هنگام واکنش شیمیایی آزاد میشود و حاصل سوختن یا احتراق یک شی میباشد. آتش دارای زبانه و گرما و روشناییست و بسته به مادهای که مشتعل شدهاست، رنگ شعلهها و شدت یا اندازه یونش گازی داشتهباشد و می تواند به عنوان یک پلاسما در نظر گرفته شود.[۳] اگرچه مخالفتهایی در جوامع علمی با این امر وجود دارد.[۴] کوچکترین شکل آتش شعله نام دارد.
بسیاری از دانشمندان در گذشته آتش را یکی از چهار آخشیج (عنصر) اصلی تشکیلدهنده جهان میدانستند. در ایران آتش را بسیار محترم میداشتند و از این رو عدهای به اشتباه زرتشتیان آتش پرست شناخته شدند. به جز ایرانیان و زرتشتیان پیروان آیینهای دیگر هم کمابیش برای این عنصر ارزش قائلند، چنانکه پیروان بودا آتش را هرگز با فوت کردن خاموش نمیکنند.
ریشهٔ واژهٔ آتش[ویرایش]
- ببینید: آتشهای مقدس زرتشتی
آتش را در فارسی امروزی و در لهجههای گوناگون به شکلهای آتش، آتیش، تش، آذیش، آذر، آگِر، آیِر و... میگویند. در پهلوی آتش را آتخش میگفتند. در زبان اوستایی این واژه برابر با آتَرش بودهاست.
همچنین آذر از آدور یا آتور پهلوی به ما رسیدهاست. آتیش که تلفظ آتش در لهجه تهرانی و برخی لهجههای دیگر است نیز در زبان پهلوی آدیشت یا آتیشت و پستر در فارسی دری آذیش بودهاست.
تسلط بر آتش[ویرایش]
تسلط بر آتش یکی از نقاط عطف زندگی انسان بود که به مجموعهای از تحولات انقلابی در زندگی آنان و تمایز آنها از دیگر انسانسایان منجر شد. ساخت آتش به منظور گرما، پخت غذا و حفاظت صورت گرفت. پخت غذا باعث شد تا هضم و جویدن غذاها سادهتر شده و مقدار انرژی قابل دریافت از مواد غذایی افزایش بیابد که خود میزان زمانی را که انسان صرف پیدا کردن غذا میکرد، کاهش میداد. تعیین زمان دقیق تسلط انسان بر آتش کار سادهای نیست. شواهدی از بر پا شدن آتش در بیش از یک تا یک و نیم میلیون سال پیش در آفریقای جنوبی و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار سال پیش در اسرائیل وجود دارد اما با توجه به روباز بودن این مناطق ممکن است این آتش ها محصول صاعقه و نه ساخت انسان باشند. در سال ۲۰۱۲ بقایای آتشی که حدود یک میلیون سال پیش افروخته شده بود یافته شد. این آتش در غار وندرورک در آفریقای جنوبی توسط گونهای از انسانها که به احتمال قوی انسان راستقامت ساخته شده بود. اما نخستین مدارک از وجود یک نظام پختوپز غذا که شامل آتش، آتشدان و اجاق شود به حدود ۴۰۰ هزار سال قبل برمیگردد.[۵]
آتش در اسطورهها[ویرایش]
در اساطیر باستان پرومتئوس آتش را از خدایان ربود و به انسانها داد و به همین دلیل عقوبت سنگینی را به جان خرید. آتش نزد ملتهای متمدن جهان باستان دارای ارج و احترام بسیار بودهاست. در نزد هندوان پروردگار آتش آگنی نام داشت، یونانیان خدایگان آتش را «هستیا» (Hestia) الههی خانه و کاشانه میدانستند و رومیان، از آتش مقدس «وستا» (Vesta) به کمک باکرههای وستایی در آرامگاهش در فوروم نگهبانی میکردند و چینیان، خدای آتش را «تسئووانگ» (Tsao Wang) میخواندند. نیز در میان ایرانیان ستوده بود.
یهودیان به آتش توجهی ویژه دارند، زیرا که در باور ایشان ده فرمان با آتش فروفرستاده شد و یهوه خدای ایشان در کوه طور به مانند آتش به چشم موسی دیده شد. در تعبیر ایشان زبانه آتش زبان یهوه است. در بسیاری از ادیان و فرهنگهایی که در آنها قربانی کردن از جمله آیینهای اصلی بوده٬ آتش نماد پاکی٬ پالایندگی یا ربوبیت است. البته در آیین مسیحیت آتش دوزخ از دیرباز در مقابل نور خدا و آسمانها قرار داشتهاست. در قرآن از آتش جهنم و عذاب آتش یاد شده است و شیطان و جن از آتش بدون دود آفریده شده است.
آتش در ایران باستان[ویرایش]
آتش یکی از عناصر چهارگانهی مقدس در ایران باستان و در آیین مزدیسنی محسوب میشود که با آیین و مراسم خاصی در آتشکدهها از آن نگهداری میشده است. بنا بر روایاتی(شاهنامه و سایر منابع) هوشنگ از پادشاهان پیشدادی روزی در کوهستان ناگهان چشمش به ماری سیاه افتاد و پاره سنگی به سمت او پرتاب کرد. از برخورد آن با سنگی دیگر جرقه برجهید و آتش برافروخته شد. هوشنگ به همراهانش گفت که این جرقه فروغی ایزدی است و باید از آن پرستاری کرد. در فرهنگ ایران باستان آتش مردمان پاک را نمیسوزاند و داوری با آتش (ور) برای سنجش راست از دروغ از همین باور سرچشمه می گیرد. چنانکه در داستان سیاوش برای آزمون پاکی٬ او میبایست از آتش میگذشت. هرودوت مینویسد که: ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد مینگرند و هرگز آن را آلوده نمیکنند. حضور آتشدان در سنگنگارههای آرامگاه داریوش و در نگارههای تخت جمشید و بر روی سکهها نشاندهندهی نقش این عنصر در ایران باستان است
آتش در دین زرتشت[ویرایش]
ایرانیان به چهار آخشیج(عنصر) آب، باد، خاک و آتش توجه بسیار داشتند و آنها را میستودند. در این میان آتش بیش از سه دیگر این آخشیجها در میان ایرانیان جای داشت، از اینرو دیگر ملتها گمان بردهاند که خدای اینان آتش است. فردوسی در شاهنامه دربارهٔ باورمندی ایرانیان باستان به آتش چنین میگوید:
نیا را همی بود آیین و کیش |
|
پرستیدن ایزدی بود بیش |
نگویی که آتش پرستان بُدند |
|
پرستندهٔ پاک یزدان بُدند |
بدان گَه بُدی آتش خوبرنگ |
|
چو مر تازیان راست محراب سنگ |
دقیقی درباره توجه به آتش میگوید:
برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زرتشت |
|
بنشین و برافکن شکم قاقم برپُشت |
بس کس که ز زرتشت بگردیده دگربار |
|
ناچار کند روی سوی قبلهٔ زرتشت |
من سرد نیایم که مرا زآتش هجران |
|
آتشکده گشتهاست دل و دیده چو چرخُشت |
گردست نهم بر دل از سوختن دل |
|
انگِشت شود بیشک در دست من انگُشت |