مختصات: ۳۷°۳۲′ شمالی ۴۵°۰۰′ شرقی / ۳۷.۵۳° شمالی ۴۵° شرقی / 37.53; 45
اُرومیّه یکی از کلان شهرهای بزرگ ایران، مرکز استان آذربایجان غربی و نیز مرکز شهرستان ارومیه است. این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۹۰ با ۶۶۷٬۴۹۹ نفر جمعیت، دهمین شهر پرجمعیت ایران بهشمار میآید.
نامگذاری
مسالک وممالک پیش از قاجاریه. نقشه آذربایجان و آران
نام این شهر ابتدا ارومیه یا اورمیه بودهاست ولی با آمدن حکومت پهلوی و سلطنت رضاشاه این محل به رضائیه تغییر نام داد و بعد از انقلاب اسلامی دوباره به نام ارومیه برگشت. در اسناد قدیمی همچنین نام این شهر به صورت اورمیه نیز ذکر شدهاست.[۴]
اور در زبان آشوری به معنای شهر است (همان واژهای که در نام اورشلیم (شهر آشتی) هم وجود دارد) و میه به معنای آب است (همریشه با مآء عربی)، و اورمیه یا ارومیه در زبان آشوری به معنای "شهر آب" است.[۵][۶][۷]
پیشینه
جلگه ارومیه در دوران باستان در قلمرو لولوبئیها[۸]، کوتیها[۹]، مادها، آشوریان، و دیگر اقوام نیز قرار داشتهاست.
پارسیان در مهاجرت خود از ایرانویج نخست در غرب و جنوب دریاچه ارومیه ساکن شدند ولی پس از آن به مهاجرت خود ادامه دادند و تا سرزمین پارس (استان فارس) پیش رفتند.
حمدالله مستوفی در اواسط قرن هشتم در وصف ارومیه مینویسد: «اورمیه... باغستان فراوان دارد و از میوههایش انگور خلوقی و امرود پیغمبری و آلوی زرد به غایت خوبست .»[۱۰]
در سال ۸۰۲ ه. ق امیر تیمور طایفه اوصالو افشار را روانه ارومیه نموده و گرگین بیگ اوصالو را به حکومت ارومیه منصوب نمود وی در قریه توپراق قلعه که اکنون دهکدهای در ربع فرسخی شمال قلعه ارومیه قرار دارد و در آن وقت حاکم نشین بوده نزول کرد بعد از وفات او الامه سلطان پسرش به جای پدرش نشست و به مدت ۳ سال شهر ارومیه از تحمیلات دیوانی معاف داشت و بعد از وی برادر کهترش یادگار سلطان اوصالو افشار به جای پرادر کهترش حکومت ارومیه را به دست گرفت نیکتین تعداد حکمران افشار اوصالو را در این دوره ۶ نفر ذکر نموده است.[۱۱][۱۲][۱۳]
نبرد دمدم
قلعه دیمدیم در نزدیکی ساحل دریاچه ارومیه بنا بر سنت شفاهی کردی به قبل از اسلام بر میگردد. امیرخان لپزرین فرمانروای برادوست که خواهان حفظ استقلال امارت درحال گسترش اش در برابر رسوخ عثمانی و صفوی به درون منطقه بود، در ۱۶۰۹ ویرانههای آن را بازسازی کرد. اسکندر بیگ در آن سال آن را دژی نیرومند متشکل از پنج قلعه جداگانه با مخازن حفاظت شده و چاله برای ذخیره سازی یخ و برف توصیف کرد. امروزه بخشهایی از دیوارها و انبوه ساختمان از سنگ و آجر هنوز هم قابل مشاهده هستند. نبرد دیمدیم در تاریخنگاری صفوی جایگاهی برجسته دارد. شاه عباس اول حق موروثی امیرخان برای حکومت بر برادوست و ارومیه را به رسمیت شناخته بود؛ ولی بازسازی دیمدیم حرکتی در جهت استقلال بود که میتوانست قدرت صفویه را در شمال غرب به خطر بیندازد؛ در واقع، نه عثمانیان و نه صفویان کنترل مستحکمی بر کردستان، آذربایجان و ارمنستان نیافته بودند. بسیاری از کردها از جمله فرمانروایان مکری (غرب و جنوب دریاچه ارومیه) پیرامون امیرخان بسیج شده بودند. پس از یک محاصره شدید و طولانی به رهبری حاتم بیگ وزیر اعظم صفوی از نوامبر ۱۶۰۹ تا تابستان ۱۶۱۰ دیمدیم تسخیر شد؛ همه محافظان آن قتلعام شدند. شاه عباس دستور قتلعام در برادوست و مکری را داد، ایل ترک افشار را باز در منطقه ساکن کرد و بسیاری از قبایل کرد را به خراسان فرستاد.[۱۴]
شاه عباس بزرگ پس از بیرون راندن عثمانیها از خاک ایران در صدد برآمد طوایفی را برای مرزداری قدرتمند در بخش غربی کشور مستقر سازد. شاه عباس برای این منظور ایل افشار ساکن ابیورد خراسان و دیگر نقاط را در نظر گرفت.[۱۵] او کلبعلی سلطان ایمانلوی افشار را احضار نموده به لقب خانی و ریاست کل ایل افشار منصوب نمود. سپس دستور داد که ایل افشار که شمار زیادی داشتند و در ولایات عراق، فارس، کرمان و خراسان سکنی داشتند، با تمام امکانات خود حرکت کرده در جلگه ارومیه ساکن شوند.[۱۵][۱۶] در این جابجایی هشت هزار خانوار از شش ایل بزرگ این طایفه در جلگهٔ ارومیه استقرار یافتند و حکومت این ناحیه در اختیار کلب علی خان قرار گرفت.[۱۷] متن فرمان شاه عباس یکم خطاب به کلبعلی خان که سبب این جابجایی ایلی شد در دست است.[۱۸] همین پیشینه سبب شد تا شماری از سران این طایفه بهویژه پس از تأسیس ارتش جدید در ایران، در مناصب فرماندهی حضور داشته باشند.[۱۹]
حملهٔ شیخ عبیدالله به ارومیه
طغیان شیخ عبیدالله در تاریخ ارومیه خیلی اهمیت داشت؛ زیرا میتوان گفت که اغلب وقایع ناگواری که در یکصد سال اخیر در آذربایجان و به ویژه ارومیه رخ داده از همین واقعه سرچشمه میگیرد.[۲۰]
شیخ عبیدالله پسر شیخ طه از مرشدان نقشبندیه بوده و در میان قبایل کرد از نفوذ کلام شگرفی برخوردار بود؛ بسیاری از کردهای ایران و عثمانی اوامر او را اطاعت کرده و از مسافات دور به زیارت وی میشتافتند. شیخ در مرز ایران و عثمانی سکونت داشت و از سوی هر دو دولت حمایت میشد و به خاک هر دو رفت و آمد مینمود. به علت حمایتش از عثمانی در جنگ با روسیه مقداری اسلحه میان پیروانش از سوی عثمانی توزیع شد. وجود همین اسلحه و داشتن سودای سلطنت (به قول خودش سلطنت ایران و توران) موجبات شورش او را فراهم میکرد.[۲۱]
شیخ برای تحریک عوام اعلان جهادی نوشته و در میان ایلات و عشایر کرد منتشر نمود. پس از انتشار این اعلان ماجراجویان کرد به دور او جمع شده و قوایش رو به فزونی نهاد. پیش از آن بسیاری از عشایر اطراف ساوجبلاغ (مهاباد امروزی) به علت ستمهای حاکم آن به شیخ پیوسته و او را تقویت و تحریک به طغیان کرده بودند. شیخ پسر خود عبدالقادر را به تصرف ساوجبلاغ فرستاد که با مقاومتی رو به رو نشد، پس از آن به قوشاچای (میاندوآب امروزی) حمله کرد و با مقاومت شدید اهالی مواجه گشت، پس از رسیدن قوای کمکی، مهاجمان شهر را تصرف کرده و کشتاری بزرگ به راه انداختند و شهر را آتش زدند. سرانجام پس از عبور از دهستان ملککندی و غارت آنجا و حملهٔ نافرجام به بناب قشون شیخ به ارومیه رسید. در پانزدهم ذیقعده ۱۲۹۷ هجری قمری، حاکم ارومیه، اقبالالدوله، برای دفع اشرار در حوالی شهر اردو زده بود؛ یکی از سران عشایر شیخ را از بیدفاع بودن ارومیه آگاه ساخت و به حمله ترغیب نمود. شیخ به محض دریافت نامه قوای خود را متمرکز ساخته و از محال ترگور حرکت کرده در روستای سیر اردو زد. فردای آن روز نامهای به ارومیه فرستاد و خواستار تسلیم شهر شد. بزرگان ارومیه پس از مشورت به اقبالالدوله اطلاع دادند تا به شهر بازگردد؛ به شیخ نیز نامهای نگاشته و خواستار سه روز مهلت برای آماده شدن جهت استقبال از موکب وی شدند. شیخ نیز غافل از موضوع دو روز مهلت داد به شرطی که اهالی اقبالالدوله را به شهر راه ندهند. در این فاصله مردم به استحکام برج و بارو و دروازهها پرداختند و اقبالالدوله نیز با توپخانه و سرباز به شهر آمده و موجب استظهار و قوت قلب اهالی گشت. سرانجام شیخ سپاه خویش را به سوی ارومیه سرازیر ساخت و شهر را در محاصره گرفت .[۲۲]
پس از حملات متعدد شیخ از تصرف شهر عاجز ماند. روز بیست و نهم ذیقعده خبر حرکت اردوی لشکریان سلماس و خوی و ماکو به فرماندهی تیمور پاشاخان به همه جا رسید؛ از این خبر مدافعان ارومیه امیدوار و سپاهیان شیخ مضطرب گردیدند. شیخ برای جلوگیری از رسیدن این قشون به ارومیه، سپاهی را به قلعهٔ اسماعیل آقا فرستاده و سنگر گرفت؛ با این وجود قشون تیمور پاشا پس از چند ساعت نبرد سپاه شیخ را در هم شکستند. شیخ به تلافی این شکست مردم روستای عسکر آباد را قتلعام نمود. پس از چندین نبرد با قشون تیمور پاشاخان، سپاهیان شیخ شکست خورده و در راه عقب نشینی روستاها را غارت و کشتار کردند؛ در این زمان اهالی ارومیه علاوه بر اینکه گرفتار قحطی و گرسنگی بودند و فجایع جنگ را تحمل میکردند، بیماری وبا نیز شیوع یافت و نزدیک به یک سوم اهالی را به کام مرگ فرستاد. تیمور پاشا نیز که از برادر اقبالالدوله کینه داشت به اهالی ستم مینمود و موجب آزار مردم میشد. سرانجام با شکایات اهالی و احتمال شورش، تیمور پاشا قوای خود را از شهر خارج کرده به عزم منگور و دستگیری پسر شیخ رهسپار شد و غائله پایان پذیرفت.[۲۳]
ماجرای جیلوها
در زمان جنگ جهانی اول و طی درگیری میان عثمانی و جیلوها گروه بزرگی از قبایل جیلو از خاک عثمانی به ارومیه و سلماس گریختند و مورد حمایت مسیونرهای خارجی و روسها واقع شدند. دولتهای متفق برای جلوگیری از پیشروی عثمانی به فکر ایجاد نیروئی مسلح در غرب آذربایجان افتادند و بدین منظور جیلوها را آموزش رزمی داده و جنگافزار کافی در اختیارشان گذاشتند. جیلوها دوازده هزار خانوار بودند که بیست هزار خانوار از آسوریان و ارمنیان نیز به آنان پیوستند. در دههٔ سوم بهمن ۱۲۹۶ خورشیدی، مسیحیان شروع به اغتشاش کردند. علاوه بر روستاها که هر روز در چند ده غارت و کشتار میکردند، در خود شهر نیز دست به خونریزی و زورگیری گشودند. سوم اسفند ۱۲۹۶ دو نفر از مردم ارومیه به بیرون شهر رفتند تا جنازهها را دفن کنند؛ هنگام غروب به عدهای از جیلوها برخوردند و میانشان درگیری افتاد؛ به محض شلیک گلوله در سراسر شهر تیراندازی آغاز شد، گویا همهٔ مسیحیان منتظر چنین علامتی بودند. شبانگاه با اینکه جنگ خاموش شدهبود، جیلوها و سایر مسیحیان به صدها خانهٔ بیدفاع ریخته و علاوه بر غارت اموال، هر کسی را که دیدند، کشتند و بعضی از خانهها را آتش زدند. در روز دوم جنگ گروهی از ملاها و بزرگان شهر به نزد رهبر جیلوها مارشیمون رفته و تقاضای صلح کردند؛ مارشیمون نیز آنان را با وعده و نوید فریب داده روانه کرد؛ اینان نیز به همه اطلاع دادند که جنگ نکنید، مقدمات آشتی فراهم شدهاست. با این وجود پنجم اسفند مسیحیان دوباره دست به غارت و کشتار زدند، داخل خانهها شده، دارائی مردم را تاراج کرده و قریب به پانصد خانه را آتش زدند و ساکنان را کشتند. تعداد کشتگان آن روز را نزدیک به ده هزار تن ذکر کردهاند. سرانجام پس از ۱۵۹ روز با رسیدن قشون عثمانی و شکست خوردن جیلوها غائله پایان یافت. در رویداد جیلولوخ بیشتر مردم ارومیه کشته یا آواره شدند، روستاها تخلیه شده و قحطی و گرسنگی رخ نمود. جیلوها و سایر مسیحیان نیز با رسیدن قشون عثمانی گریخته و یا کشته شدند.[۲۴]
جغرافیا
ارومیه در جلگهٔ گسترده و سرسبزی به درازای ۷۰ کیلومتر و به پهنای ۳۰ کیلومتر واقع شده که اطراف آن تا کیلومترها پوشیده از باغات انگور و سیب و کشتزار است. دریاچه ارومیه در شرق و دریاچه مارمیشو در غرب این شهر قرار دارد. این شهر به علت آب و هوای معتدل و داشتن مناظر زیبا، یکی از شهرهای گردشگری ایران محسوب میشود. جمعیت این شهر ۵۷۷٬۳۰۷ نفر میباشد و نیز جمعیت شهر در سال ۲۰۰۵ میلادی، ۷۸۷٬۲۵۴ نفر پیشبینی شده است[۲۵]. بلندی ارومیه از سطح دریا ۱۳۳۲ متر است.
جغرافیای طبیعی شهرستان ارومیه[۲۶]
۱- ۱. زمین شناسی
منطقه ارومیه از لحاظ زمین شناسی و رخسارهها دارای تنوع بسیار زیادی است.
تا جایی که اکثر رخسارههای دورانهای مختلف زمین شناسی در این منطقه یافت میشود. رخسارههای رسوبی منطقه از نظر تقسیم بندی در ساختارهای رسوبی البرز غربی قرار میگیرد. بیشتر نهشتههای موجود در منطقه از نوع رسوبی بوده در عین حال شدت تغییرات ساختاری چون کوهزایی و گسل ممکن است دگرگونیهای دینامیکی را در برخی از قسمتهای منطقه ایجاد کرده باشد. رخنمون بیشتر واحدهای رسوبی منطقه ارومیه مربوط به دوران دوم (ژوراسیک) ودوران چهارم (کواترنر) زمین شناسی میباشد. جلگه ارومیه از رسوبات غنی رودهای اصلی این منطقه باراندوزچای، شهرچای، روضه چای و نازلوچای که از قدیم الایام همه ساله به طور منظم در آن ترسیب کرده و میکنند پوشیده شدهاست و به همین جهت است که جلگه ارومیه فعال ترین قطب کشاورزی آذربایجان به شمار میرود.
۲. اقلیم
اقلیم شهرستان ارومیه متأثر از عرض جغرافیائی، ورزش، بادها، وجود دریاچهٔ ارومیه، عبور جریانهای هوایی مرطوب مدیترانهای، اقیانوسی و تودههای سرد سیبری شمال و شمال شرقی، توپوگرافر منطقه و جهت گیری ارتفاعاتو ارتفاع(۱۳۰۰ تا ۳۳۰۰ متر) است. درکل ارومیه دارای آب و هوای معتدل و سرد میباشد.
طبق آمار هواشناسی ۴۶ ساله ایستگاه سینوپتیک ارومیه میانگین درجه حرارت سالانهٔ شهرستان ۵/۱۱ درجهٔ سانتیگراد بوده و حداکثر مطلق درجه حرارت ثبت شده در این دورهٔ اماری ۳۸ درجه سانتیگراد در ماههای تیر و مرداد و حداقل ۸/۲۲ در دی ماه بودهاست. میانگین حداکثر دمای سالیانه ۵/۱۷ و میانگین حداقل آن۴/۵ درجهٔ سانتیگراد ثبت شدهاست. تعداد بارندگی در طول سال حدود نود روز است و میانگین بارندگی سالانه در حدود ۲۵۶ میلیمتر میباشد. میزان روزهای یخبندان ۱۵۰-۱۸۰ روز است و میانگین رطوبت نسبی ۶۹ درصد بوده است (حداکثر رطوبت نسبی ۷۸ درصد و حداقل ۴۶ درصد میباشد).
۳. بادهای محلی ارومیه
- قره یئل:این باد با جهت شمالی و جنوبی میوزد و از خوی گذشته و در ارومیه به باد سلماس(سلماس یئلی) معروف است.
- آغ یئل: این باد در جهت عکس باد شمال میوزد که در منابع فارسی از آن به عنوان باد سفید یاد میشود.
- چن (مه) یئلی:یا باد نسیم دریا که به علت اختلاف فشار بین خشکی و دریاچه محسوس است و در طول روز جهت آن از سمت دریاچه به خشکی و در شب جهت آن از خشکی به دریاچهاست.
مردم
بیشتر مردم ارومیه را ترکهای آذربایجانی و نیز اقلیتی از کردها، مسیحیان آشوری و ارمنی تشکیل میدهند.[۲۷] اکثر آذربایجانیهای ارومیه شیعه مذهب هستند؛ ولی شماری از ترکزبانان اهلحق، حنفی و شافعی مذهب نیز در ابن شهر زندگی میکنند.[۲۸] بیشینه کردهای ساکن ارومیه نیز سنیمذهب هستند.
طبق یک مطالعه از ترکیب قومی خانوارهای نمونه و مورد بررسی در سطح شهر ارومیه که حدود سال ۱۳۷۹ انجام گرفت نشان میدهد که ترک زبانان ۸۵٫۷٪ درصد خانوارهای نمونه را به خود اختصاص داده و کردزبانها حدود ۱۰٫۵٪ بودهاند. در این آمارگیری نمونهای درصد آشوریها، فارسزبانها و ارمنیها در شهر ارومیه به ترتیب ۱٫۷، ۱٫۶ و ۰٫۵ بود.[۲۹]
اکثر مردمان ترک ارومیه شیعه مذهب میباشند ولی تعداد زیادی ترکهای سنی حنفی و شافعی مذهب نیز در داخل شهر و در بیش از ۲۵ روستا از جمله، بالو، قولنجی، کهریز، گلتپه، گجین و ولینده زندگی میکنند. در ارومیه شماری از ترک زبانان اهل حق نیز زندگی میکنند.[۳۰] مذهب کردهای ساکن ارومیه نیز اکثرا سنی است.
همچنین اقلیتی از مردمان آشوری و ارمنی در این شهر زندگی میکنند. در سال ۱۹۰۰ میلادی حدود نیمی از جمعیت شهر ارومیه مسیحی —اعم از آشوریان و ارامنه— بودند اما بسیاری از آنها در میان درگیریهای روسیه و عثمانی در سال ۱۹۱۸ شهر را ترک کردند.[۳۱] پس از عقبنشین روسها از این منطقه بیشتر مسیحیان باقیمانده در شهر ارومیه قتل عام شدند.[۳۲] در زمان رضاشاه پهلوی آشوریان ایران دعوت به بازگشت به این شهر شدند و چندین هزار نفر از آنها به این شهر بازگشتند.[۳۳]
ترابری
فاصله ارومیه تا تهران در صورت عبور از پل شهید کلانتری (پل میانگذر دریاچه ارومیه) ۷۸۰ کیلومتر است. همچنین فاصله ارومیه تا تبریز ۱۳۵ کیلومتر میباشد.
همچنین فاصله ارومیه تا مهاباد ۱۱۰ کیلومتر، اشنویه: ۷۰ کیلومتر، پبرانشهر ۱۱۵ کیلومتر، بوکان ۱۶۵ کلیومتر،سردشت (از جاده اشنویه) ۱۹۵ کیلومتر، سلماس ۸۰ کیلومتر، نقده۹۵ کیلومتر میباشد.
شهر ارومیه دارای فرودگاه فعال بینالمللی است. پروازهای داخلی فرودگاه ارومیه به تهران و مشهد و پرواز خارجی به ترکیه، عربستان و دبی دایر میباشد. استان آذربایجان غربی با سه کشور ترکیه، عراق و آذربایجان همسایه میباشد و کنسولگری ترکیه در این شهر مشغول فعالیت میباشد.
تعداد خودرو در ارومیه به ازای هر هزار نفر ۸۰ دستگاه است و این رقم در تهران ۶۰ دستگاه میباشد.[۳۴]
مناطق تاریخی
مسجد جامع
سه گنبد
دروازههای قدیمی ارومیه
شهر ارومیه به علت موقعیت جغرافیایی و سیاسی همیشه تاخت و تار بیگانگان و اشرار قرار میگرفته به همین دلیل از قدیم الایام دارای برج و قلاع بوده نام دروازههای هشتگانهٔ این شهر عبارتند از:[۳۵]
۱- دروازه بالوو (سلماس یا شاپور)
۲- دروازه عسگرخان
۳- دروازه نووگئچر
۴- دروازه یوردشاه
۵-دروازه ارگ
۶- دروازه بازار باش
۷- دروازه سویوق بلاغ (خازاران-خزران)
۸-دروازه توپراق قالا
جاذبههای طبیعی
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه با وسعتی حدود ۴۸۱۰ کیلومتر مربع بزرگترین دریاچه کشور محسوب میشود. طول این دریاچه ۱۳۰ الی ۱۴۰ کیلومتر و عرض آن ۱۵ الی ۲۰ کیلومتر است و عمق متوسط آن ۶ الی ۱۵ متر میباشد.[۳۶]
دریاچه ارومیه یکی از منابع آبی آذربایجان در مغرب فلات آذربایجان که از شمال به جنوب کشیده شدهاست.[۳۷]
گسل بزرگ ارومیه از وسط این دریاچه میگذردکه طی فعالیت این گسل، دریاچهٔ تکتونیکی ارومیه در محل فرو نشست زمین تشکیل شده که جهت آن موافق با جهت فرو نشست گسلی یعنی شمال-جنوب میباشد. دستگاههای لرزه نگاری امروزه فعالیت این گسل را نشان میدهد. ارتفاع متوسط سطح آب دریاچه از دریای آزاد حدود ۱۲۸۷ متر میباشد. دریاچهٔ ارومیه شورترین دریاچهٔ کشور است که میزان شوری آب این دریاچه در حدود ۳۵۰ گرم بر لیتر است و تنها موجود زندهٔ این دریاچه «آرتیمیااورمیانا» میباشد. قابل ذکر است دریاچهٔ ارومیه بعد از دریاچهٔ «بحرالمیت» شورترین دریاچهٔ جهان بوده و لجنهای این دریاچه خاصیت درمانی دارد.
پارک ملی دریاچه ارومیه
پارک ملی دریاچهٔ ارومیه مجموعا متشکل از ۱۰۲ جزیرهٔ بزرگ و کوچک میباشد که به جز جزیره اسلامی (شاهی) بقیه جزایر به صورت مناطق محافظت شده، پارک ملی اعلام شده و در آنها حیوانات وحشی رها شدهاند.
دریاچه مارمیشو
این دریاچه در فاصله ۴۵ کیلومتری غرب شهرستان ارومیه در کنار مرز ترکیه با وسعت تقریبی حدود ۵ هکتار قرار دارد.[۳۸]
پیست اسکی خوشاکو
مجموعه ورزشی تفریحی که در فاصله ۳۵ کیلومتری غرب شهر ارومیه قرار گرفتهاست. از دیگر جاذبههای طبیعی شهرستان ارومیه میتوان به تفرجگاه بند (در جنوب شهر ارومیه)، دره شهدا (قاسملو دره سی یا خان دره سی – در جنوب غرب ارومیه)، درهٔ نازلوچای (در ۲۰ کیلومتری شمال غرب ارومیه)، دره باراندوز چای (در ۲۲ کیلومتری جنوب غرب ارومیه)، غار تام تاوا (در ۱۹ کیلومتری شمال شرق ارومیه) و چشمههای آبگرم اطراف این شهرستان از جمله ایستی سو قوشچی، باراندوز و... اشاره کرد.[۳۹]
از جاذبههای غیرطبیعی موجود در شهرستان ارومیه نیز میتوان به مجموعه دهکدههای باری و چی چست، پل میانگذر دریاچهٔ ارومیه و... اشاره نمود.
کوه
ارتفاعات مشرف بر شهر ارومیه
- جوودلرداغی: به ارتفاع۱۴۴۰ متردرشمال غربی شهر ارومیه.
- سیرداغی: به ارتفاع ۱۷۰۰ متر در دو کیلومتری جنوب غربی شهر ارومیه.
- علی ایمان داغی: به ارتفاع ۱۶۶۳ متر در جنوب شرقی شهر ارومیه.
کوههای قیزممسی در ۶ کیلومتری، ساری قیه در ۷ کیلومتری، ترشک در ۵/۷ کیلومتری، قوش قیه سی در ۵/۸ کیلومتری، علی پنجه سی در ۴/۹ کیلومتری، بز داغی در ۱۲ کیلومتری، ساری داغ در ۱۵ کیلومتری شمال شرقی ارومیه قرار دارد. ماه داغی ۲۹ کیلومتری جنوب شرقی و کوههای شهیدان، کمال و زیناتابوتان (کوه مرزی با ترکیه) در ۳۸ کیلومتری جنوب غربی، کتول داغی در ۵۰ کیلومتری، ساری داش، کوران داغی در ۶۵ کیلومتری شمال غربی ارومیه، اشکچی داغی در ۳۰ کیلومتری جنوب ارومیه، زنبیل داغی در۲۵ کیلومتری شمال شرقی (حاشیه دریاچه ارومیه)، دشتک داغی در ۲۰ کیلومتری ارومیه ازجمله کوههای مهم این منطقه محسوب میگردند.[۴۰]
ورزش
والیبال
همانطور که آبادان را با فوتبال و مازندران را با