زبان عَرَبی (به عربی: اللغة العربیة)، یکی از پرگویشورترین زبانهای جهان، بزرگترین عضو از شاخه زبانهای سامی است و با زبانهای عبری و آرامی همخانوادهاست. زبان عربی یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است. این زبان امروز دارای لهجهها و گویش های گوناگونی است و زبان عربی مدرن استاندارد به عنوان زبان رسمی کتابت در تمام کشورهای عرب پذیرفته شده است. علاوه بر جهان عرب، این زبان در کشورهای چاد، اریتره و اسرائیل نیز از میزانی از رسمیت برخوردار است.
زبان عربی، زبان قرآن و بسیاری از متون اولیهی مسلمانان است و نزد بسیاری از مسلمانان مقدس شمرده میشود. در دوران طلایی اسلام، عربی به عنوان زبان اول جهان اسلام از اهمیت بالایی برخوردار بود و آثار علمی، ادبی و مذهبی فراوانی به این زبان نوشته میشد. تأثیر عربی بر زبانهای دیگر جهان اسلام از جمله فارسی، اردو، کردی، و زبانهای مختلف خانوادهی ترکی چشمگیر است.
شمار گویشوران[ویرایش]
شمار کسانی که عربی را همچون زبان مادری به کار میبرند از ۱۷۴ تا ۴۴۲ میلیون تن گفته شده است. عربی زبان رسمی ۲۵ کشور است که کل جمعیت آنها نیز براساس آمار سیا ۳۲۹ میلیون تن است.[۱] باید توجه داشت که زبان مادری نیمی از جمعیت کشورهای عربی شمال آفریقا مانند مراکش و الجزایر زبان آمازیغی است و در قانون اساسی جدید این دو کشور زبان آمازیغی به عنوان زبان رسمی در کنار فرانسه و عربی به رسمیت شناخته شده است.
کاربری (صرف) فعل در این زبان به دو زمان گذشته (ماضی) و حال (مضارع) و چهارده صیغه است. زبان عربی به دلیل قالب ها و حالات صرفی و نحوی و داشتن مذکر و مونث و سایر قواعد دستوری یکی از سخت ترین زبان های دنیا به خصوص برای سخن گفتن است. ازآنجاکه زبان انگلیسی این پیچیدگی ها را ندارد و با دانستن تنها ۵۰۰ واژه می توان نیازهای روزمره را با آن برطرف کرد، در اکثر کشورهای عربی فرانسه و انگلیسی زبان رایج است. در حوزه ی کشورهای عربی خلیج فارس عملاً زبان کار زبان انگلیسی است.
[۲]
این زبان را «لغة الضاد» نیز مینامند، زیرا تنها زبانی است که دارای صامت ضاد است، غیراز زبان آلبانیایی که پس از پذیرش اسلام و نفوذ زبان عربی، حرف ضاد وارد آن شد.
گویشها و لهجهها[ویرایش]
محدودهٔ جغرافیایی را که گویشوران زبان عربی در آن اکثریت را دارند جهان عرب مینامند که شامل بیش از ۲۰ کشور میشود که از خاورمیانه آغاز شده و تا شمال غرب آفریقای ادامه مییابد.
زبان عربی شمار فراوانی از گویشها و لهجههای گوناگون را دربرمیگیرد که به طور کلی به سه بخش تقسیم میشود:
- عربی کلاسیک یا قرآنی ((به عربی: اللغة العربیة الفصحی))
- عربی استاندارد یا شیوا و یا کتابی
- عربی محاورهای یا جلفی و یا دارجة ((به عربی: اللهجة العامیة))
در تمام کشورهای عربی لهجه استاندارد جهت تدریس در مدارس و تألیف کتابها و جراید به کار برده میشود.
اما هر بخشی از جهان عرب، گویش محلی ویژه خود را دارد که گاه تفاوتهای میان آنها به اندازهای است که عربها مجبور به سخنوری به عربی کتابی و یا انگلیسی و یا زبان واسط دیگری با هم میشوند. دلیل شمار فراوان گویشها و لهجهها در زبان عربی را تأثیر زبانهای پیشین موجود در آن بخشها پیش از چیرگی زبان عربی بر آن منطقهها دانستهاند. در حالت کلی عربی محاورهای را به دو بخش خاورمیانهای و مغربی تقسیم میکنند اما به طور دقیقتر عربی دارای ۴ گویش زیر است که هر کدام خود دارای لهجههای فراوانی است.
- لهجه مصری
- لهجه مغربی (شامل لهجههای: مراکشی، تونسی، الجزایری و...)
- لهجه شرقی (شامل لهجههای: لبنانی، فلسطینی، و عرب زبانان غرب کشور اردن)
- لهجه عراقی و یا خلیجی (شامل لهجات عراقی، کویتی، شرق سوریه، ساحل خلیج فارس از عراق تا کشور عمان و سواحل جنوبی و جنوب غرب ایران
از این میان عربی مصری به عنوان گویش محاورهای زبان دوم مشترک میان همه عرب زبانان به کار میرود. و دلیل آن وجود انبوه فیلمها و برنامههای تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است.
تفاوت لهجهها در گویشهای عامیانه زبان عربی در واژگان، دستورزبان و شیوه ی آوایِش واژهها به چشم میخورد.
بیشترین تفاوتها بین گویشهای غرب و شرق کشورهای عرب زبان وجود دارد؛ برای نمونه (کویتی و مراکشی)
در تفاوتهای مربوط به چگونگی آوایِش میتوان به چگونگی آوایِش حرف /ق/ اشاره نمود که در لهجه بادیهنشینان و عراقیها /گ/، در لهجه مصری و سوریه /ء/ و در لهجه فلسطینی /ک/ تلفظ میشود. یا چگونگی تلفظ /ج/ که در لهجه مصری /گ/ آوایِش میشود مانند الجمهوریة => الگمهوریة و در لهجه لبنانی این حرف نزدیک به /ژ/ آوایِش میگردد.
تأثیر زبان عربی بر دیگر زبانها[ویرایش]
زبان عربی بر بسیاری از زبانهای جهان تاثیر گذاشتهاست، این تاثیر بیشتر بر زبانهایی بودهاست که زمانی در حوزه قلمروی سرزمینگشاییهای عربها بکار برده میشدهاند، زبانهای اردو، فارسی و ترکی بسیاری از واژگان امروزی خود را از زبان عربی گرفتهاند. زبانهای امروزی اروپا شماری از واژههای علمی و فلسفی خود را از عربی گرفتهاند؛ برای نمونه، واژه algebra برگرفته از واژه «الجبر» عربی است. این زبان بر دستور زبان و واژگان زبانهای اسپانیایی و پرتغالی هم تاثیر نهادهاست، زبانهای مالتی و هندی هم واژههای بسیاری از عربی دارند، هندی افزون بر واژگان، چندین حرف ویژه عربی را نیز به کار میبرد.
تأثیر زبانهای دیگر بر زبان عربی[ویرایش]
از این میان میتوان به تأثیر زبانهای فارسی، عبری، اکدی و رومی بر آن اشاره کرد، حتی در نوشتار قرآن چنین واژههایی یافت میشوند هر چند که زبان عربی بنا بر ویژگی نهادین خود که واژهها در آن گردانِش (صرف) میشوند چهره وامواژهها را چنان دگرگون مینماید که شناسایی ریشه آن بسیار دشوار میگردد. برای نمونه واژه عربی «جلاب» بر وزن «فعال» برگرفته از واژه فارسی «گلاب» است [۳]
تاثیر ایران بر تاریخ زبان عربی[ویرایش]
در زمانهای قبل از اسلام زبان عربی به دو شاخه عربی جنوبی و عربی شمالی تقسیم میگردید. عربی جنوبی در اطراف یمن کنونی صحبت میشد و تحت تاثیر ارتباط با مصریان باستان و تمدن فنیقی قرار گرفته بود. زبان عربی امروزی بر اساس تدوین زبان اولیه عربی توسط ایرانیان در زمان ساسانیان بوده که صرف و نحو آرایش کلمات برای زبان عربی ایجاد شد و از حالت اولیه آن خارج شد .این زبان با ظهور اسلام و زبان عربی قرآنی که نزدیکی زیادی به زبان شکل یافته عربی داشت به مرور زمان فراگیر شد و امروزه به عنوان زبان عربی کلاسیک در تمام نقاط عرب زبان پراکنده شده.
از زبان فارسی[ویرایش]
زبان عربی قالبی واشتقاقی است، بدین معنی که عربزبانان از الگوهای افعال، تفعیل، مفاعله، استفعال و.... بهره میبرند و با ریختن ریشه واژه در این قالب ها که «باب» نامیده میشوند، واژه میسازند. در عربی همین روش را برای ریشههای واژههای پارسی هم به کار میبرند. برای نمونه از واژه فارسی زمان، مشتقهایی مانند ازمنه، مزمن و زمن ساخته شدهاست که شناسایی ریشه آن را دشوار میکند.[۴] نمونه دیگر واژه پارسی" کادیک" بصورت قاضی و سایر مشتقات آن مانندقضاوت و مقتضی و ... [۴] نمونهای دیگر واژه «مورَخ» به معنی تعیین زمان رویدادها است و در قرآن و عربی پیش از اسلام نبوده و ریشه عربی ندارد. فیروزآبادی درالقاموس المحیط آنرا بر گرفته از ماه رخ دانسته است اما عدهای از زبانشناسان معاصر آنرا اسم فاعل از تاریخ می دانند و خود تاریخ را عربی شده از" تاریک" می دانند. زیرا سخن از گذشتهها در تاریکی و ابهام قرار دارد. در مجله "الدراساتُ الأدبیّة » بهار و تابستان ۱۳۴۳.نویسنده دیدگاههای مختلف را در این خصوص آورده و نظر حمزه اصفهانی را در مورد عربی شده از "ماه رخ" و یا "تاریک" را بررسی نمودهاست. و نتیجه گیری نموده که معرب شده از تاریک بیشتر محتمل است و به منطق نزدیک تر است. [۵][۶] اعراب شمار زیادی از واژههای فارسی را برابر گویش خود تغییر دادند و شماری از همین واژهها بهوسیلهٔ ایشان و کارگزاران ایرانیِ آنها به فارسی وارد شد. چند نمونه از این گروه واژههای «فیل»، «فردوس»، «ابریق»، «قهستان» و «کنز» هستند که به ترتیب از واژههای فارسی «پیل»، «پردیس»، «آبریز»، «کوهستان» و «گنج» ساخته شدهاند. عربی سازی شمار دیگری از واژههای فارسی و راه یافتن آنها به فارسی از الگوی پیچیدهتری پیروی میکند[۷]. یک نمونه واژهٔ «جنحه» است که در فارسی کنونی کاربرد حقوقی دارد. این واژه از مفرد کردن واژهٔ «جُناح» ساخته شدهاست، اما «جناح» خود عربی شدهٔ واژهٔ فارسی «گناه» است [۸]. واژگانی مانند «بهلوان» (پهلوان) و «مهرجان» (بر گرفته از مهرگان که برای هرگونه جشن بکار میرود) در عربی نیز برگرفته از واژگان فارسی هستند [۹] واژههایی مانند برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، منجنیق، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، آجر، گچ (به عربی جص)، خنجر (برگرفته از واژه خونگر)، طربوش (بر گرفته از سرپوش) از پارسی گرفته شدهاند در قرآن نیز واژگان پارسی فراوانی راه یافتهاست. [۱۰] که از این دید پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرآنی انگاشته میشود: دین، سراج (برگرفته از چراغ)، جند، سجیل (بر گرفته از سنگگل)، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید)[۱۱]،[۱۲]،[۱۳]،[۱۴]،[۱۵]. از دیگر واژهههایی که از فارسی به عربی رفتهاند میتوان به: هندسه (برگرفته از اندازه / هَنداچک)، محراب (برگرفته از مهراب) و مسجد (برگرفته از مَزگت) اشاره کرد [۱۶].
از زبانهای دیگر[ویرایش]
در زبان عربی واژگان بسیار زیادی وجود دارد که به آنها معربات یعنی عربی شده میگویند. ریشه بسیاری از معربات هنوز ناشناختهاست سازمان استاندارد سازی عربی کوشش فراوانی کرده تا ریشه اینگونه کلمات شناسایی شود اما بدلیل اینکه در عربی سازی معمولاً واژگان بیگانه بطور کامل برهم ریخته میشود نمیتوان بسادگی اینگونه معربات را ریشه یابی نمودگفته میشود حدود ۵ هزار واژه معرب از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافتهاست. واژگانی مانند جص - مجصص و مشتقات آن (از گچ) و اساطیر و اسطوره از stori لاتین و خارطة و خوارط از carta و منهی عنه و نهی از نه no فارسی و سانسکریت. [۱۷]. واژه «کتاب» ریشه اکدی دارد و همراه با قرآن به عربی اندرآمدهاست [۱۸] و [۱۹]. در دو سده گذشته نیز واژگان فراوانی از زبانهای اروپایی به عربی راه یافتهاند. برای نمونه «تکنولوژی» که گفته میشود «التکنولوجیه» و یا در سیاست (مانند: الإمبریالیة، الإیدیولوجیا...)، یا هنر و ادبیات (مانند: رومانسیة، خارطة ازکارتوگرافی Carta- باکلوریا(Bachelor)-ماجستر(Master)- فلسفة، فلم (فیلم)، سیناریو (سناریو)...) و یا صنعت و تکنولوژی (مانند: باص، رادیو،اوراش/ ورشه(Workshop) - تلیفون، تلفزیون، Technic- تقنی - . کمبیوتر...). در کتاب "الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه" حدود ۳ هزار کلمه عربی که از زبان فارسی به عربی راه یافته اندرا به همراه توضیحات برای هر کلمه آوردهاست.قبلاً نیز جوالیقی ۸۳۸ کلمه و در کتاب المنجد ۳۲۱ کلمه و ادی شیر، در کتاب واژههای فارسی عربی شده، ۱۰۷۴ واژه فارسی را توضیح دادهاست.[۲۰]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویسها و منابع[ویرایش]
- Jump up ↑ سه فهرست، اثنولوگ، انکارتا، Languages spoken by more than 10 million people. . Microsoft Encatra, 2006. Retrieved on 2007-02-18.
- Jump up ↑ دکتر محمد عجم. [[http:://hamshahrionline.ir/details/12095/]بحران هویت در حاشیه ی جنوبی خلیج فارس «بحران هویت در حاشیه ی جنوبی خلیج فارس»]. همشهری، 8 دی 1385. بازبینیشده در 30 آذر 1391.
- Jump up ↑ آذرتاش آذرنوش. راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی (پیش از اسلام). انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۴.
- Jump up ↑ علوی مقدم، سید محمد: زبان و ادبیات فارسی: «وجود چند واژه بیگانه به زبان فارسی گزندی وارد نمیسازد». در: مجله «حافظ»، نیمه دوم مرداد ۱۳۸۵ - شماره ۳۳. (از صفحه ۴۶ تا ۴۹).
- Jump up ↑ محمدعلی امام شوشتری. فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی. انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۷.
- Jump up ↑ اطلاع بیشترنگاه شودالدراساتُ الأدبیّة » بهار و تابستان ۱۳۴۳ - شماره ۲۱ و ۲۲ صفحه ۲۹ تا۳۶ پایگاه مجلات تخصصی نور. [۱]
- Jump up ↑ دکترمحمد عجم. «اهمیت زبان فارسی در عصر دهکده جهانی». همشهری آنلاین، چهارشنبه ۴ مهر ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۵ دی ۱۳۹۰.
- Jump up ↑ المطران أَدَّی شِیر. الألفـاظ الفارسیـة المعـربة. طبعة دارالعرب للبستانی القاهرة الطبعة الثانیة، ۱۹۸۷.
- Jump up ↑ محمدعلی امام شوشتری. فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی. انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۷.
- Jump up ↑ دکترمحمد عجم. «آیا در قرآن کلمات غیر عربی وجود دارد». سایت آفتاب، ۲۴ خرداد ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۵دی ۱۳۹۰.
- Jump up ↑ محمد التونجی. معجم المعربات الفارسیة: منذ بواکیر العصر الحاضر. مکتبة لبنان ناشرون، بیروت، ۱۹۹۸.
- Jump up ↑ جلال الدین السیوطی (برگردان محمدجعفر اسلامی)؛. ریشه یابی واژهها در قرآن. شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲.
- Jump up ↑ آرتور جفری(برگردان فریدون بدرهای). واژههای دخیل در قرآن مجید. توس، ۱۳۸۸.
- Jump up ↑ حبیب الله نوبخت. دیوان دین در تفسیر قرآن مبین. چاپخانه وزارت اطلاعات و جهانگردی، ۱۳۵۳.
- Jump up ↑ جلال الدین السیوطی. المهذب فیما وقع فی القرآن من المعرب. مکتبة مشکاة الاسلامیة، ۱۹۹۹.
- Jump up ↑ أبو منصور الجوالیقی. المعرب من الکلام الأعجمی علی حروف المعجم. طبعة القاهرة، ۱۹۶۹م.
- Jump up ↑ وتاثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات شبه قاره هند[۲] حوزه هنری دکترعجم
- Jump up ↑ حلام الجیلالی. الأثیــــل والدخیــــل فــی معاجمنــا العربیـــــة. مکتبة علوم اللغة العربیة؛ طَبعَةُ دارِ ابنِ حَزمٍ، ۲۰۰۳م.
- Jump up ↑ شهاب الدین أحمد الخفاجی. شفاء الغلیل فیما فی کلام العرب من الدخیل. طبعة المطبعة الوهبیة مصر، ۱۳۸۳ ه. ق.
- Jump up ↑ تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی [۳]روزنامه همشهری
- حجازی، محمود فهمی، «زبانشناسی عربی: درآمدی تاریخی - تطبیقی در پرتو فرهنگ و زبانهای سامی»، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، شرکت بهنشر، ۱۳۷۹.